پسرم ده ماه و ۱۱ روزشه وزن تولدش ۳۲۰۰ قد تولدش ۵۰ دور سرش ۳۵وزنش ۹۷۰۰ قدش ۷۷دور سر فعلی ۴۶دو ماهگی گردن گرفت هفت ماهگی نشست حدود یک ماه و نیمه سینه خیز عقب عقب میره دو سه هفته س حالت چهار دست و پا می گیره ولی نمیره خودم کنار مبل بذارمش وایمیسته وقتی حالت خوابیده س دستاشو دراز می کنه میگیرم خودش میشینه تو همون حالت نشسته باز دستشو بگیرم با تلاش خودش وایمیسته کلمات ماما دادا بابا بووه میگه از دو ماهگی لبخند زد چهارماهگی قهقهه زد الانم می خنده بازی میکنه از هفت ماهگی دندون درورد الان ۴ تا داره دس دسی میکنه من زیاد براش وقت نداشتم یعنی کلا زیاد باهاش بازی نمیکنم تا گریه میکنه بغلش می کنم بیشتر بغل کردن دوس داره من و باباشو میشناسه میبینه میخنده غریبه میبینم بغلشون میره ولی اصلا نمی خنده باهاشون بازی نمی کنه فقط با تعجب نگاه می کنه من دیدم بچه ها گریه میکنن غریبه میبینم نگرانیم اینه چهار دست و پا نمیره و خودش دست از جایی نمیگیره بلند شه ولی اگه دستشو بگیریم خودش بلند میشه و اینکه هر چی دستش میدم چ خوراکی چه غیر خوراکی فقط باهاش بازی میکنه اصلا دهنش نمی ذاره مث بقیه بچه ها فقط باهاش بازی میکنه به سر و صورتش میماله ولی از سه ماهگی خودش شیشه شیرشو گرفت الانم از دور شیشه شو ببینه سریع میگیره میذاره دهنش نگرانم مشکلی داشته باشه
من کاپوچینو قدیمی ام کاربری با تاریخ عضویت 1391/07/25 رمز عبور فراموش کردم با کاربری جدید برگشتم به آغوش نی نی سایت😁
لطفا بگید بچه هاتون از چند ماهگی خودشون دست از جایی گرفتن بلند شدن؟درضمن جاریام میگن بچه هاشون از ده ماه و نیم به بعد چهار دست و پا رفتن یکیشون که کلا میگه بعد یک سال رفت و ۱۴ماه به بعد راه افتادن ممکنه پسر منم ارثی مثل اونا باشه؟
من کاپوچینو قدیمی ام کاربری با تاریخ عضویت 1391/07/25 رمز عبور فراموش کردم با کاربری جدید برگشتم به آغوش نی نی سایت😁
همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
دکلمه ای از زبان خدا : منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم. تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟ تو راه بندگی طی کن عزیز من... خدایی خوب میدانم! طلب کن خالق خود را، بجو ما را... تو خواهی یافت. که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو. مگر کسی هم با خدایش قهر میگردد؟ هزاران توبه ات را گرچه بشکستی، ببینم من تو را از درگهم راندم؟ که می ترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور، آن نامهربان معبود. این منم پروردگار مهربانت، خالقت. به نجوایی صدایم کن... بدان آغوش من باز است. قسم بر روز هنگامی که عالم را بگیرد نور، قسم بر اختران روشن اما دور : * رهایت من نخواهم کرد *✌🙏 اللهم صل علی محمد و آل محمد. ( من ivf کردم، اگه سوالی در موردش داشتین بپرسین کمک تون کنم )