امروز صبح بعد مدت ها پول جمع کردن خاستم رگال بخرم برای اتاقم رفتم ی رگال خوشگل خریدم دو متر طولش بود بعد خونه ما آپارتمانی س طبقه اصلا فکرشو نمیکردم قراره این بلا بسرم بیاد
با کلی ذوق و شوق رفتم خریدم گفتم با ماشین بفرستنش لباسامو بچینم نمیدونم چرا ذوق داشتم مثل بچه ها من برای کوچیک ترین چیزا همیشه ذوق میکنم ..بگذریم وقتی وانت بار اومد در خونه رگال رو گفتم بزاره تو حیاط تا شب ببرمش تو اتاق