امروز تا ۱۰ شب انبار گردانی داشتند ..
رسید خونه از خستگی داشت چشماش میرفت ..
بابام گفت بهش خسته نباشید ..
گفت چه خسته نباشیدی معلوم نیست پول در میارم برای کی ؟؟ این همه کار میکنم ولی تنهایی دهنم سرویس کرده...
یکی نیست بهم زنگ بزنه تو سرکار صداش بهم انرژی بده..
حرفاش جلو همسرم آبروم برد ..