خانما قبلا یه تاپیک دیگه با همین موضوع زدم
ما یه ماه هست عروسی کردیم
همسرم اینجا تنها زندگی میکرد و خانواده ش یه شهر دیگه ن
همسایه بالاییشون یه مادر هست که یه دختر پسر جوون هم دارن
دختره همسن منه حدود 27 تا 30 پسرشون هم ندیدم
برای همسرم این مدت غذا و خوردنی میوردن
همسرمم ظرف هاشونو با یه چیزی پس میداد
دوران عقد یه بار به همسرم گفتم بذار من یا مادر خودت اومدیم ظرفارو میبریم
بهم گفت نه من ظرف هاشونو میبینم عذاب وجدان میگیرم و از این حرفا
منم ناراحت شده بودم و خلاصه گذشت
بعد عروسی برامون توی یه ظرف میوه اوردن
همسرم رفته بود دم در
الان بقیه ش رو مینویسم