دوستان
با این آقا ۸ ماهه آشنا شدم پسر خوبیه باهم خیلی میرفتیم بیرون
کلا همیشه میگه که دوسم داره
مشکل اینه که این آقا کلا سرکار نمیره نشسته تو خونه ۲ ماهه اما الان یهویی تصمیم گرفته برا کار بره تهران من خیلی باهاش دعوا کردم که بری اونجا ممکنه نتونیم مثل اول باشیم
اما اون گفت که نه من هستم
اماا الان مشکلم اینکه از ۱۲ شب می خوابه تا ۱ بعد از ظهر
امروز باز این کارشو تکرار کرد
نگرانش شدم بهش چند بار زنگ زدم پیام دادم
اما با عصبانیت کامل جواب داد
که چته مگه من مردم
و اینکه حالم خوب نیست چون میخوام برم تهران
بهش گفتم چرا حالت خوب نیست این که تصمیم خودت بوده و گفتی برا ایندمون خوبه
بهش گفتم تویی که الان بدون کار چون بیدارت کردم عصبی شدی اونجا که بری همراه با کارت دیگ سر بهم نمیزنی
اونم گفت باشه هر چی تو میگی من باید تنها باشم خدافظ
بنظرتون من اشتباه کردم