از وقتی دخترم بدنیا اومده تا الان که دوسالشه خیلی تنبل شدم البته اولا که واقعا نمیتونستم به همه کارام برسم تنبل نبودم اما وقت کم میاوردم ،حالا الان که دخترم بزرگ شده خدا رو شکر خوابشم میزون شده من تنبل شدم ،شبا دیر میخوابم انقدر اولا بخاطر بچم دیر خوابید دیگه بدنم عادت کرده الانم دیر میخوابم از اینورم ظهر بزوررر از خواب پا میشم وقتی بیدار میشم تا دو سه ساعت کسل و منگم،دیر به دیر حموم میرم ،از خودم بدم میاد از خونه زندگیم بدم میاد
دوران بارداریم خیلی خوب بودم ،صبح زود از خواب بیدار میشدم ،عاشق تمیزی بودم تا آخرین روز بارداریم خونه زندیگم خودم برق میزدیم از تمیزی ،دلم میخواد بازم اونطوری باشم ولی اصلا حسشو ندارم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
باید خودت واقعا واقعا بخوای تغیر کنی بدنت رفته دنبال راحتی یک هفته هر روز خودت اجبار کن از منطقه ی ا ...
میدونی اینجوریمدبرام پیش اومده که چند روز زود خوابیدم و زود بیدار شدم اما دوباره بعد چند بازم برگشتم به حالت اول چون وقتی زود بیدار میشم کسل و عصبی میشم
خوشبحال مردها دلشان که بگیرد سیگار میکشند..هرزمانی ام که باشد بدون ترس ودلهره،به دل خیابان میزنند،حتی اگر. شد وسایل دم دستشان رامیشکنند،اما ما زن ها چه؟؟؟نه خیابان برای دلتنگی هایمان امن است،نه سیگار با طبع لطیفمان سازگار...نه دل شکستن ظرف ها راداریم...مازن ها که دلمان میگیرد...زورمان به موهایمان میرسد...به ناخن هایمان میرسد...به بغضمان میرسد...ما زن ها درمواقع دلتنگی خیلی قوی که باشیم نهایت درگوشه ی مچاله میشویم بی صدا میمیریم...
جدی با قرص خوب میشی؟منم دوران بارداریم دکترم برام کلی قرصای تقویتی برام تجویز میکرد و مصرف میکردم خو ...
آره من ذخیره آهن ندارم از بچگی بدنم آهن ذخیره نمیکنه همیشه باید دارو بخورم وقتی میخورم خوبم
شما حتما آزمایش بده شاید بخاطر زایمان کم خونی گرفتی یا کمبود ویتامین
خوشبحال مردها دلشان که بگیرد سیگار میکشند..هرزمانی ام که باشد بدون ترس ودلهره،به دل خیابان میزنند،حتی اگر. شد وسایل دم دستشان رامیشکنند،اما ما زن ها چه؟؟؟نه خیابان برای دلتنگی هایمان امن است،نه سیگار با طبع لطیفمان سازگار...نه دل شکستن ظرف ها راداریم...مازن ها که دلمان میگیرد...زورمان به موهایمان میرسد...به ناخن هایمان میرسد...به بغضمان میرسد...ما زن ها درمواقع دلتنگی خیلی قوی که باشیم نهایت درگوشه ی مچاله میشویم بی صدا میمیریم...
خوشبحال مردها دلشان که بگیرد سیگار میکشند..هرزمانی ام که باشد بدون ترس ودلهره،به دل خیابان میزنند،حتی اگر. شد وسایل دم دستشان رامیشکنند،اما ما زن ها چه؟؟؟نه خیابان برای دلتنگی هایمان امن است،نه سیگار با طبع لطیفمان سازگار...نه دل شکستن ظرف ها راداریم...مازن ها که دلمان میگیرد...زورمان به موهایمان میرسد...به ناخن هایمان میرسد...به بغضمان میرسد...ما زن ها درمواقع دلتنگی خیلی قوی که باشیم نهایت درگوشه ی مچاله میشویم بی صدا میمیریم...