من چهرم‌خوبه عمل و ژل وایناهم در حد کم دارم بعد خواهرشوهرم گیر میده بریم دکتر ابرو بکاریم برات
یا میگه داداشم ازت سره ( درصورتی که همه میگن من خیلی قشنگم)
یا همش میگه داداشم ( یعنی شوهر من) همیشه عادت داشت تو بغلم بخوابه ، الانم همه جا میگه بچه منو از همه بیشتر دوست داره حتی اگه روزی بچه بیاری باز بچه منو بیشتر دوست داره
من نمیدونم وارد بازی حرف و حدیث و تیکه بشم یا سکوت کنم اهمیت ندم
سکوت کن اهمیت نده خودش خسته میشع
ول کن حوصله داری ها رفت آمدت کم کن باهاشون
از همه مهمتر به شوهرم انتقال بدم یا نه
وارد بازی بشو جنگیم وارد بشو بزن تیکه پارشون کن با حرفات تا جرعت دخالت نکننا
چقد عغده.ای و خاله زنک
به هبچ وجه محل نده بالاخره خسته میشه
جواب نده اصلا
اون میخواد ی کاری کنه تو حرف بزنی و عصبی بشی و شلوغش کنه و خرابت کنه
ی گوشت در ی گوشت دروازه
بگو اره همیشه میگه شما رو خیلی دوست داره خدا حفظتون کنه فلان
خواهر شوهرت گاوه؟؟؟ بچه ی منو بیشتر از بچه تو دوست داره😄😄😄
بگو خجالت بکش چه مدل حرف زدنه الان بچت بزرگ شده شیر بیشتر میخاد در توانت هست
وقتی همچین چیزایی میگه ی لبخند تمسخر آمیز بزن و رد شو اگه دیدی بیخیال نمیشه ی بار سلیطه بازی دربیار تا دهنشو ببنده
اهمیت نده چون با اومدن تو احساس کرده دیگه داداششو داره از دست میده باتو میخواد بازی روانی راه بندازه
اگه گفت برو ابرو بکار یا با هزینه خودشون برو بکار اگه دوست داری اگه هم نه بگو تو بیشتر نیاز به این کار ها داری
