از وقتی یادمه دنبال کارو.... بودم، چون کسی نبود حمایتم کنه، تروخدا بچه دار میشین حامی باشین، یه مدن دانشجو بودم و تابستون میرفتم تهران دنبال کار و چون سنم کم بود و جای خواب نداشتم مجبور بودم بین یسری آدم بخوابم، ادمهایی ک اکثرا سوق پیدا کردن سمت اعتیاد و... ار همه جا هم بودن، شزق، غرب، تحصیل کرده(ارشد سازه)، هنین موقع ها بود ک گاهی از دور میدیدم غذاشونو باهم نصف میکنن حتی جای خواب تمیز ترو بهم میدادن.. ولی رفتار ما باخیلیاشون کاری کرد ب این روز افتاذن وخودشونم مفصرن، یخ عده میخواستن برگردن ولی نور و وروشنی وامیدی نداشتن چون ازهمه جا طرد شدن، کاش حداقل یجوری تو زندگی رفتارکنیم که اون روشنی و نور باشیم ک ینفر دلشوبماخوش کنه.. اکه پتو و.. دارین کاش بدین ب اینا.. کاش سهم نذپرات سهم ترک کردنشون میشد وکاش...
کاش
باید خودشون بخوان تا کمک شون کرد اینکه ببرن شون برا ترک ولی خودشون نخوان فایده نداره دوباره بر میگرده
ناراحت کننده است
با حرفات اشک ریختم
پر از درد بود و تجربه ... چقدر قشنگ گفتی
و کاملا درست گفتی
خواهر به فدات... :)
میدونم چی میگی
متاسفم الهی هیشکی اینجوری نشه زندگیش و زندگی شما هم روز به روز بهتر و نورانی تر بشه
الهی چ سخت..
مامانم گفت داییت رو ۵ بار بردیم کمپ ، بازم رفت سراغ مواد الانم بیشتر از ۱۱ سال قطع ارتباط
من فک کنم اگ ببینمش دیگه نمیشناسمش
ای بابا....
الان در چه حالین؟
😔😔
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
