اولا ک یهویی دیروز زنگ زدن گفتن ما میایم از شهرستان برا فردا ظهر خونتون، خودشون خودشونو دعوت کردن،، ی لشکر اند، حدود ۷/۸ نفرن. ی هفته ام میخان بمونن هیچی هم دستشون نمیگیرن. همیشه تعداد بالا میان چندین روز میوفتن خونه بابامو اینا، حالا ما نمیریم اصلا خونشون، فقط بابام میره اونم ی روزه.
حالا ایناش به کنار من باردارم و استراحتم خونه مادرمم خ کثیف بود. دیگه اومدم خونش، از هشتو نیم تا الان داشتم تمیز میکردم. خودم ک واژن درد شدید گرفتم بازم اینش به جهنم.