داخل این خوابگاه هستم
قراره خوابگاه ترک کنم
و کم کم آماده شم تابستون برگردم شهرم
سال دیگه هم داخل این خوابگاه نیستم
دلم واسه اتاقم که ده ماه داخلش بودم
دلم واسه مسؤل های اینجا تنگ میشه مثل مامان بودن😭
واسه دوستام
واسه این محله و رستوران ها و مارکت های اطرافش
و واسه گربه ها و پرنده هایی هر صبح میومدن کنار پنجره اتاقم و غذا میخوردن😭🥺
واقعا عادت کردم این مدت انگار خانواده ام پیشم بودن
خیلی سخته
و سال دیگه نمی تونم دیگه خوابگاه بگیرم چون خیلی خیلی گرونه
یه هفته است دلم سنگینه