حق با شوهرت بوده ها
فقط این یکی نیست ک
گفتن برای سفر همه یه مقدار پول بذارن بدیم دست یکی ک همه ی خرجها دستش باشه .
حالا شوهرم ب مادرش گفته ک اره اینطوری بهتره دیگه زنم نمیگه ما از همه بیشتر خرج کردیمو این حرفها
بعد هم بهش میگم اینطوری گفتی میگه گفتم ک ناراحت نشه ک یک وقتی با خودش فکر نکنه ک یک سفر میخوان ببرن خرجمو نمیخوان بدن
شوهرت خوب گفته خودت باید از چس خودت بربیای به شوهرت چیکار داری برو خوش بگذرون اگرم کسی ناملایمتی کرد بهت بر نخوره و دائم بگو اره با شما خیلی خوش میگذره
مردم خیلی سخت میگیرن
يه مسافرت عيد رو به خودت زهر نكن.
کادها و توجهات الکی هم ک ب مادرشوهرم میکنه ک دیگه هیچی
یه کاری کرده ک مادرشوهرم فکر میکنه دیگه همه کلفت نوکر اونن
اینقدر بدم میاد راه ب راه هی زن گنده رو بغل میکنه بوس میکنه
چه خبره دیگه
مادرشوهرمم راهشو یادگرفته دیگه تا ما میرسبم خونشون سریع یه روسری ب سرش میبنده و روی مبل دراز میکشه ک ای سرم ای معدم ای سرم گیج میره و این حرفها
