از دست بابام . کل جوونیمو بخاطر موادش ازم گرفت . همیشه خدا باعث سرافکندگیم بوده. شنیدم امروز عصر تو هئیت مسخره بازی درآورده چون مواد مصرف کرده زیاد . دیگ روم نمیشه هیئت هم برم . کاش بمیرم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
تازه مردم به تو افتخار میکنن که تو داری راه راستو میریبچه ای که مامان باباش مواد نمیزنن خوب باشن هنر ...
من خیلی سختی کشیدم ولی یک ذره خلاف نرفتم . زمین تا آسمون متفاوتم با دوستام همه اهل محل هم دوستم دارن و همیشه تعریف میکنن اما من واقعا از بودن بابام خجالت میکشم کاش این مرد پدر من نبود . من دیگ ۲۵ سالمه خسته شدم دیگ کافیه چرا ابروی من برات مهم نیست . بخدا که روم نمیشه امشب برم هیئت . هر شب میرفتم اما امشب بخاطر این موضوع روم نمیشه