2777
2789
عنوان

یه خانمی بود

100 بازدید | 5 پست

یه خانمی بود ازدواجش با نامزدش بهم خورده بود یادمه نیست واسه چی

بعد برادرش و خواهرشوهرش هم که باهم بودن دیگه سر این ماجرا کات کردن

داداشش از خونه رفته بود

پدر و مادرش خیلی نگران بودن خیلی یادم نیست چی بود

کسی خبری ازش داره؟ برادرش برگشت؟ یهو یادم افتادن خیلی ناراحت شدم براشون 

انگار ازدواج کرده اسمش یادم نی

و تمام شب را برای دخترهایی که در تنهایی از خودشان خجالت می‌کشند گریه کردم. دخترهایی که بعدها از خود متنفر می‌شوند و مثل یک درخت توخالی ، پوسته‌ای بیش نیستند. و عاقبت به روزی می‌افتند که هیچ جای اندامشان حساس نیست، روح و جسمشان همان پوسته است، و خودشان نمی‌دانند چرا زنده‌اند…

دختره ازدواج کرد. پسره هم هنوز قهر کروه رفته نمیاد خونه. خدا ببخشتم ولی خب لابد اینها باعث شدن نامزد ...

نه فکر کنم خود خواهرشوهرش وسایل رو فرستاده بود بنده خدا شوهرش مقصر بود این بی‌تقصیر بود خیلی یادم نیست جزئیات رو 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

نمیدونی کی بود تگش کتی؟ مدام یاد پدر و مادرش میوفتم خدا کمکشون کنه

متاسفانه یادم نی

و تمام شب را برای دخترهایی که در تنهایی از خودشان خجالت می‌کشند گریه کردم. دخترهایی که بعدها از خود متنفر می‌شوند و مثل یک درخت توخالی ، پوسته‌ای بیش نیستند. و عاقبت به روزی می‌افتند که هیچ جای اندامشان حساس نیست، روح و جسمشان همان پوسته است، و خودشان نمی‌دانند چرا زنده‌اند…

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792