چون مادرش اجازه نمیده تنها جایی بره ب من میگ بیا دم در مادرم ببینه تو هستی و همراهم باش وگرنه مادرش نمیزاره بره بعد میگ خوش میگذره و ..... میخواد بره خارج شهر ب مادرش میگ با من میاد بیرون
بچه ها حس خوبی ندارم نمیخوام برم چحوری اعتماد کنم اخه بعد میرن خارج شهر ب دوستم گفتم اعتماد داری ب طرف گفت عاره صد در صد بهم اعتماد کن و .....
همش میگفت بهم اعتماد کن بیا بریم چیکار کنم بچه ها بنظر شما برم یا ن ؟؟؟؟
نه نرو
نرو اصلا این همه تجاوز و قتل پیش اومده‌چ‌جراتی داری میخای بری
خارج شهر نههه
اونم کسی ک نمیشناسیش
پرسیدن داره.ب هیچ نری اعتماد نکن..اینو ب دوستت هم بگو
نه اگه من باشم عمرا برم
پسفردا برا دختره اتفاقی بیفته پدرمادرش اول سراغ تو میان
نه نرو. این همه جا برای چی میرن خارج شهر؟ اومدیم یه بلایی سر دختره اومد تو هم مقصر میشی. یه بهونه بیار نرو.دو سه بار نری دیگه یکی دیگه رو پیدا میکنه برای دروغ‌هاش
خدای نکرده اگر اتفاقی بیفته خوانوادت به خانوادت میگن و تو داستانت میشه اشه نخورده دهن سوخته بعدم اگر جای عمومی بود اوکی بود ولی بیرون شهر دوستتم داره اشتباه میکنه بره
اخبارو میخونی؟؟؟؟؟میدونی چقد خطرناکه؟؟
ب دوستت بگو قرص اورژانسی هم ببر چون ته این بیرون رفتنا اونم بیرون شهر عاقبت خوبی نداره
خارج شهر و نه
بگو ی کافه ای جایی میخواد بره باهم برید اینطوری توام میری میگردی تا اینا حرفشون تموم شه
من دوستم رلش از ی شهر دیگه اومده بود بنده خدا کسی رو هم نداشت خانوادش راضی شن من رفتمم باهاش
ولی خارج شهر نبود
