میگفت دلیلش بخاطر اقتداره یعنی قبل ازدواج چون پیش
مادر بوده و مادر همه چیز وظیفه پسر میدونسته که براخونه
کاری انجام بده ،،ولی بعد ازدواج برعکس میشه مادر پسرش
رو دیربه دیر میبینه بخاطر همین وقتی همو ببینن شروع میکنه
به قربون صدقه رفتن ویا همین یجورایی بهش اقتدار و قدرت
دادن یا مثلاً یه کاری براشون میکنه تا یه هفته ممکنه همه
جا که حرف پسرش بشه ازش تعریف کنه ،،
درحالی که خونه خودش شاید بهتر و بیشتر ش رو انجام بده
ولی اونطور که باید ازش قدر دانی نشه.