2777
2789
عنوان

دلم برای مامانم میسوزه

347 بازدید | 22 پست

احساس میکنم زندگی نکرده و هیچی از زندگی نفهمیده

تو نوجوونی عاشق بابام میشه و بابامم عاشقش میشه و عشق کورشون میکنه و باهم ازدواج میکنن 

اما بابام از همون روزاول ازدواج نذاشت اب خوش ازگلوی مامانم پایین بره تاهمین الان که پیرشدنو نوه دارن ….بابام خیلی اذیتمون کرده و تومخه…همیشه درحال گیردادن و غر زدنه اصن حرف زدنشو نمیدونه و همیشه سر سفره مسافرت توحال خوش حال بد هیچی نمیفهمه و درک نداره ادم تو چه حالو روزیه فقط میخاد زهری به ادم بزنه هیچوفت فراموش نمیکنم مادربزرگ مادریم فوت کرده بود بابام نمیذاشت مامانم بره خاکسپاری و میگفت چرا بردارت برای من کارت دعوت فرستاده….هرچی از مزخرف بودن و ازار و اذیت و تروماهایی که برای من وخاهربرادرم گذاشت کم گفتم ابرو برای من جلوی همسرم نذاشته حتی ازدواجمم بخاطرفرار ازش بود باخودم میگفتم ازدواج میکنم و دور میشم اما الان بخاطر علاقشون به پسرم و اینک دل ندیدن مامانمو ندارم هردوسه روز یبار میام خونه بابا اما همیشه باعصاب خوردو حرص خوردنه😞اصن ارامش نمیذاره برای ادم ازش متنفرم ….درعین حال که دلم براش میسوزه اماازش متنفرم این اخلاقای گوهش باعث شده ازش زده بشیم هممون و تحمل حضورشو نداشته باشیم ….واقعا مامانم زندگی نکرده و ماهم نکردیم زندگیمون خلاصه شد تو ترس و نفرت از پدرمون ….دوست داشتم عاشقش بودم دوست داشتم خوب بود و دختربابایی میشدم اما نذاشت ….کاش درست بشه تا یکم هم خودش ب ارامش برسه هم ما و هم مامانم 😞

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

درست نمیشه. دقیقا دوساعت پیش‌تاپیک زدم. اننننقد اعصابم خراب‌بود. اما خب بد موقع بود کسی‌نبود. من مامانم تقریبا اینجوریه. میبینه ماها‌خوشیم میخندیم ی دعوا درست میکرد. 😐ببین امشب خونشون بودم سر سفره پاشدم اومدم .بچم انقد گریه کرد. توبدونی شوهرت مرغ سرخ کرده دوس‌نداره درست میکنی ؟؟

parasoo1989@
دقیقا کلمه به کلمه انگار زندگی خودمو توصیف کردی کاملا درکت میکنم با تمام وجود

گاهی حسودیم میشه به کسایی که بابایین و باباشونو دوست دارن میگم کاش منم عاشق بابام بودم کاش خوب بود 

درست نمیشه. دقیقا دوساعت پیش‌تاپیک زدم. اننننقد اعصابم خراب‌بود. اما خب بد موقع بود کسی‌نبود. من مام ...

دقیقا بابای منم همینه ….چ توخوشی ناخوشی هر حالی باشی میگرده ببینه باچی میتونه ازارت بده من نه ازدواج فهمیدم ن بچه دار شدن چقد تو دوران حاملگیم اذیت کرد که یه بار کارم به بیمارستان کشیدو فشارم اومد رو ۴ اما اصن براش مهم نبود وهیچ ب روی خودش نیورد

من اگ مامانمم تومخ بود دردم کمتر بود حداقل دلم نمیسوخت دیگ براش الان همش فکرم پیش مامانمه

عزیزمی براش دعا کن .تنها کار موثری ک میتونی انجام بدی 

متاسفانه بخاطر رفتار اشتباه برخی کاربران بر خلاف میلم تصمیم گرفتم هیچ درخواست دوستی رو نپذیرم .
عزیزمی براش دعا کن .تنها کار موثری ک میتونی انجام بدی

امیدوارم فقط سلامت باشه وخداصبر بده بهش بااین اخلاقی که بابام داره ما بچهاش رو که قشنگ دیوونه کرده مثل خودش سه تامون ردی و عصاب خرابیم بعد همشم ازما گله داره ک چرانمیشه باشماهاحرف زد 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  1 ساعت پیش
توسط   shabaram  |  1 ساعت پیش