هفته پیش رفته بودیم باغ پدرم خواهرم هم اومده بود بچه ها باهم بازی می کردن پسرخواهرم اسباب بازیشو زد زمین شکست دخترش زد زیر گریه که مال من بوده پسرشم دوساله هست گفت طاها یعنی پسر یه ساله و نیم من شکسته شب پسربزرگم گفت خاله به دخترش میگفته اگر اینا دیدن بچشون شکسته خیلی گاون منم حرصم گرفت زنگ مامان و خواهرم زدم گفتم اولن پسر من نشکسته بعدم به من گفته گاو شما بودین آشتی میکردین یا قطع رابطه
خب شما ک نشکستی ولی من بودم زیاد ناراحت نمیشدم کلا از آبجی و داداشم ب طرز عجیبی ناراحت نمیشم
🚫🚫🚫کسایی ک نظر مخالف من دارن تحت هیچ شرایطی ، تاکید میکنم تحت هیچ شرایطی کامنت من رو رپیلای نزنن و در تایپک های من شرکت نکنن چون نظرشون رو نه میخونم نه جواب میدم