سه نفری رفتیم خونه یکی از فامیل درجه یک بعد از سالها
تو جم فامیل زن و مرد بودیم
یکی گفت فلان فامیل خونه رو خریدن فلان مبلغ
گفتم چ قیمت خوبی
اگع همچین ملکی پیدا شد ب منم خبر بدین
همون لحظه زنگ زدن ب همون فامیلی ک خونه خریده بود
میگفت اگه ملک پیدا کردی بهمون بگو
داشتم بهش توضیح میداد برا دختر فلانی میخوام ( ینی من ) منم همون لحظه با خنده چند دفعه زدم رو شونه ش ک اسم منو نبره و نگه برا چ کسیه ( دیدی وقتی ب یکی بفهمونی پشت تلفن چیزی نگه رفتارم در همون حد بود)
اخرش اسممو گفت بهش ، وهم گفت دختر فلانی دنبال خونه س
تلفن شو قط کرد تو همون جم برگشت بهمون گفت چقد پشت سرتون حرف میزنن حالا این حرفی نیس
من تو شوک رفتم اصن رنگمو باختم
بازم با خنده گفتم کی پشت من حرف زده
هی من دو سه دفعه گفتم کی پشت من حرف میزنه
برگشت گفت پشت سر تو ن پشت سر خانواده ت
حالا بعدا رفتیم خونه بهت میگم
اصن انتظار همچین حرفی نداشتم
حالا پشت سر خانواده ام چ ربطی ب من داره؟؟
حالا لازم بود همون لحظه تو اون جم بگی؟؟
شما بودین چ برخوردی باهاش میکردید
اینم بگم من خونه شون مهمون بودم با هم رفتیم خونه فامیل