ی چند ماهیه مغازه زدن مادرشوهرم اینا
پدرشوهرم میگه بیا اینجا وایسا حقوق میدم
بابامم میگه ینی چی لازم نکرده بری وایستی اونجا منم گفتم خب پولشو بده نرم اونم گف من نمیدم توام هیچ پولی نیاز نداری «مامانمم میگه من دوس ندارم شاغل بشی»
اینم بگم کار سختی نیست اصلا فروشندگیه دیگه
مادر شوهرمم هس
نامزدمم مشکلی نداره🥲نمی‌دونم چیکار کنممم
خودمم ی چند تا هدف دارم نمیخوام چشمم دنبال نامزدم باشه همشو اون انجام بده تو این وضعیتی که آنچنان وضعمون خوب نیس🥲
نرو
خانوادت رو تو کارات دخالت نده
اگه حقوق میده برو
پدر و مادرت ادم های غیر منطقی ای هستن
من مادرشوهرم مزون داره دخترم نداره از اول منو کشت ک یادم بده گف من نمیتونم زیاد کار کنم دیگ چند سال دیگ اسم مزونم میاد رو تو نرفتم
یه ماه برو ببین اگه حقوقت رو میدن برو. اگه ندادن دیگه نرو
برو عزیزم خود کار کردن خوبه تو اجتماع چندتا چیز یاد میگیری
تا خونه پدرتی به حرفشون گوش کن
خانواده شوهرت چه طور آدمایی هستن...
در کل اگر کاره دیگه ای باشه خیلی بهتره نرو پیش خانواده شوهر... بعدا حرف میخوری
به نظر من تا نامزدی نرو
حرف والدینت هم گوش کن اونا درست میگن
خودتو کوچیک نکن
بنظرم سرکار برو اما نه پیش مادرشوهرت اینا
خیلی مهمه که یه زن دستش تو جیب خودش باشه و به کسی محتاج نباشه.
اگه پیش اونا کار کنی کوچک ترین صحبتی که پیش بیاد روی روند کارت به شدت تاثیر میذاره و در اغلب موارد کمتر از چیزی که حقته دریافت خواهی کرد.
به نظرم پدر مادرت درست میگن دوستی مادر شوهر باعروس دوستی خاله خرس اس
بنظرم نرو
با خانواده ی شوهر نباید صمیمی شد، چه برسه به اینکه کار کنی
حرف و حدیث پیش میاد
امرو نهی میکنن
چرا با مشتری اینطوری حرف زدی چرا اینکارو کردی، چرا اونو گفتی، ته حرفاشونم میگن برا یادگیری خودت میگیم، برا پیشرفتت میگیم
خانوم خودت باش، خواستی کار کنی هم جای دیگه برو فروشندگی ولی پیش خانواده ی شوهر نرو
من که خوشم نیومد چون نامزدی
و اینکه وقتی به نامزدت بگن چقدر پول بهت دادن دیگه نامزدت عادت میکنه میوفته رو پول ندادن
یه حا دیگه کار کنی اره اما پیش مادر شوهر نه
دوری ودوستی بخدا
