امروز طبقه بالای شرکتمون بودم غذا داشتیم من رفتم غذام رو گرفتم گفتم میرم طبقه خودمون میخورم .چون اون طبقه هم گرم بود هم اکثر همکارای اتاق مرد بودن حس کردم راحت نبستن. رفتم از خدماتی غذا رو گرفتم نوشابه هم چون نمیخورم دادم به خودش. قاشق داشت میزاشت که بیاره تو اتاق. بعد تا دید من میرم پایین. فوری یه قاشق پلاستیکی الکی داد بهم و قاشق فلزی رو نداد . گفتم قاشق خوب بده گفت نه کم دارم . گفتم اگه اینجا غذا میخوردم کم نداشتی . الکی گفت چرا. اونجوری میومدم دوباره میشستم به بقیه میدادم. خاک تو سر وسواس شدید داره . فکر میکنه کارش خدمت دادن به وسایل شرکته. اگه یهو من قاشق رو ببرم پایین حالش خراب میشه. وسایل آشپزخونه کامله . باز رفته رو گاز رو بسته کسی غذا گرم نکنه. اگه بخوای لیوان رو تو سینک بشوری نمیزاره.
یعنی از بیشعوری و حماقت نوبره به خدا