آقا شوهرم چند ماه پیش یه پولی بهم داد گفت طلا بخر پس انداز باشه
منم رفتم یدونه دستبند تیفاتی خریدم ۳۰ تومن حدودا
بعد همون موقعم دستم کردم و درش نیاوردم
بعد تو این اتفاقا ما رفتیم شمال
یه روز ظهر من و شوهرم بچه هارو بردیم دریا
منم زیر انداز انداختم نشستم و گوشیو گذاشتم روبروم از خودم چند تا عکس گرفتم
بعد حدودا ۱ ساعت بچه ها از آب اومدن بیرون و دیگه پاشدم لباس تنشون کنم
نگو تو همین حین دختر کوچولوم گوشیو گرفته گذاشته رو زمین رو فیلم گرفتم
۱۰ دقیقه ای فیلم گرفته
خببببب
ی لایک
خوب
بعد ما رفتیم خونه
یکم خوابیدیم
بعد رفتیم رستوران شام خوردیم
از اونجام رفتیم ویلای عمه ی شوهرم
فردا صبحش پاشدیم حمع و جور کردیم که بعد از ناهار راه بیفتیم بیایم تهران که یهو متوجه شدم دستبندم نیست
دستپاچه همه حارو گشتیم
رخت خوابا
لباسا چمدونا
بعد زنگ زدیم رستوران گفتیم دستبند گم شده گفتن اینجا نیفتاده
به عمه ی شوهر زنگ زدیم اونجام نبود
بعد دیگه من ناامید گفتم تو فیلما و عکسا ببینم تا کی دستم بوده
که دیدم آخرین عکسا واسه کنار دریاست که دستمه
باز نا امید و دیگه دم دمای عروب گفتیم ولش کن پیدا نشد برگردیم تهران
که یهو دیدم یه فیلم تو گوشیه
فیلمو پلی کردم دیدم اوایل فیلم دستمه دستبند
آخراش نیست
همونجا که داشتم کنار دریا لباس تن بچه ها میکردم
بعد دیگه به شوهرم گفتم کنار دریا افتاده
شوهرم گفت پس هیچی رفت دیگه
یعنی افتاده توی دریا؟
شانس اوردین واقعاا خوشحال شدم
طلا گم کردن تو این وضعیت ادمو به سکته میندازه واقعا
قفل دستبند رو محکم کن از اون قفلی بزن
با کلی نا امیدی رفتیم سمت دریا
همونجا که نشسته بودیم
بعد دیدیم یا خدا چه خبره
شلوغ پر ادم
رفتیم گشتیم پیدا نکردیم
دیگع وقتی کامل ناامید شدیم بهو شوهرم از رو زمین پیداش کرد
یعنی از خوشحالی نمیدونستم باید چیکار کنم
ما چندسال پیش تو دریا بودیم زنعموم پلاکش افتاد تو دریا بزرگ و سنگین بود زنجیرش تو لباسش مونده بود بعد کلی گشتن یهو اومد زیر پاش پیداش کرد عین معجزه بود واقعا
