شوهرم دیشب گفت نذر کردم فلان کارم درست بشه ازین به بعد نماز بخونم. امروز زنگ زدم گفتم خبر خوش اون قضیه حل شد.
ظهر که اومد گفتم نماز خوندی گفت نه گفتم ببین خدا چقد دوست داره کارت راه افتاد به همین زودی نذرتو یادت رفت
گفت من زن میخوام مادر نمیخواماااا چه حرفایی میزنی بهم
سابقه خیانتم داره وقتی اینجوری میگه آتیش میگیرم همش فکر میکنم داره رفتار منو با بقیه زنا مقایسه میکنه
منم یه آدم به شدت دلسوز و احساساتی ام وقتی ازم انتقاد میکنه احساس میکنم رفتار یکی دیگه رو دوست داره که کارای من براش جذاب نیست
چیکار کنم تورو خدا بگید