سلام خانوما عصر بخیر
یه خواستگار برای من اومد اسفند ماه همو دیدیم و ایشون دیگه تماس نگرفت برای گرفتن جواب ...دوباره تقریبا دو هفته پیش پیام داد که من مشکل برام پیش اومده بود و به اجبار خانواده م اومده بودم برای خواستگاری و اگر اجازه بدی دوباره همو ببینیم ...خلاصه ما رفتیم برای دیدن هم یه کافه ...فرداش پیام داد و شروع کرد به صحبت کردن و همش گفت من چون ورزشکارم دوست دارم توام ورزش کنی و موهاتو چرا رنگ میکنی رنگ طبیعیش بهتره و زن من بعد از زایمان هم باید به خودش برسه و بدنش رو فرم باشه و رنگ پوستت چه رنگیه و ...خلاصه همش در مورد مسائل جنسی و ظاهری صحبت کرد ....و من بهش گفتم شما اولویتتون نیاز های جن سیع گفت بله من فعلا به این دلیل میخوام ازدواج کنم ! که نیازام برطرف بشه ! بعدم رفت باشگاه و عصر که برگشت من بهش جواب رد دادم ...حقیقتش معیارهای من برای ازدواج چیزای دیگه بود و اینکه خیلی فانتزی های عجیبی داشت مثلا میگفت فلان مدل رابطه رو در دوران قاعدگی داشته باشیم 😐...منم حقیقتش چندشم شد یعنی انتظار داشتم روز اول طرف حرفای مهم تری بزنه ...خلاصه ردش کردم بنظرتون حق داشتم ؟ خودتون بودید بهتون برنمیخورد ؟ البته بگم که خوشتیپ بود و خونه داشت و معلم رسمی بود ...اما در مورد پدرش میگفتن لات و لوته و دل و جیگر میفروشه ... پدر و مادر من معلمن