داستان خیانت تاپیک قبلم هست . هنوز تو سرم جنگه . تو این مدت هزار بار آسمون ریسمون بافتم، عصبی شدم حتی یه لحظه آنقدر حال بدی بهم دست داد رفتم اشپزخونه کابینت رو باز کردم ده تا لیوان رو کوبوندم دیوار یکم آروم شدم . الان فقط دلم میخواد برم اون دختره رو ببینم بدونم چی بوده که شوهرم رفته دنبالش فکر منو نکرده فکر این روزا که لو بره رو نکرده حتی فکر پدر مادر بیچاره خودش رو نکرده . منشی مطب یه دکتره . دکتر رو میشناسم مطبش رو هم بلدم
دوستانی که پیگیر اتفاقات بعد از خیانت همسرم بودند تاپیک آخرم رو بخونند ببخشید تگ کردن بلد نیستم 🙏
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.