2777
2789
عنوان

شوهرم

138 بازدید | 1 پست

بچها ما ی روستا داریم که تقریبا سه ساعت با محل زندگیمون فاصله داره  من پدرم چند شب دیکع مراسم دارن  بد ما قرار بود بریم حالا شوهرم اومده میگه ن منطقی نیست سه ساعت بریم برگردیم 

 چون اخر هفتش تعطیلاته قرار بود بریم شهری که مامان باباهامون زندگی میکنن  میگه یا اینو بریم یا اونو اینجوری هر دوش منطقی نیست دوباره چهار شنبه ام بریم تو جاده 

  خیلی با من بد حرف زد خیلی زیاد اره نمیبرمت فقط ی روز  اصلا منطقی نیست کارمون یعنی چی  مگه واجبه بریم مراسم بابات بعد دو ساعت برگردیم 

  باز دوباره چهارشنبه بریم شهرستان  گریم گرفته بود انقد گریه کردم 

   اره خرفاش منطقیه 

 ولی این ادم خودش هیچ کدوم از کاراش منطقی نیست تو زندکی به اون  میرسه همع چیزو ب من میخواد تحمیل کنه هر ماری دوست داره هرچی اون میخواد باید بشه و هیچ کدوم از خواسته هاشم منطقی نیست 

  بد برای من اینجوری حرف میزد 

    خیلی حالم بد شد بد اومد گفت باشه میریم باشه فلانه ولی من فقط کریه میکردم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز