2777
2789
عنوان

کسی تا حالا شاهد فوت پدر و مادرش بوده

| مشاهده متن کامل بحث + 546 بازدید | 25 پست
همش میگه دستت رو بده و محکم دست آدم رو میچسبه 🥺 قشنگ معلومه ترسیده

آره دیگه 

والا ترس هم داره 

آدم میدونه چند روز دیگه میره زیر خاک 

البته اگه خوب فکر کنی همه ی ما بالاخره میریم زیر خاک 

مهم این هست که آدم عذاب وجدان نداشته باشه

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

آره دیگه والا ترس هم داره آدم میدونه چند روز دیگه میره زیر خاک البته اگه خوب فکر کنی همه ی ما بالاخر ...

از اینکه نشستم و نظاره گر این هستم که بابام کی فوت میکنه از خودم متنفرم .. 

زبان قاصر هست از همدردی باهاتون عزیز دلم چی بگم ..

یه جمله معروف هست که میگه ؛ هیچوقت نمیدونستم چقدر قوی هستم تا اینکه تو شرایطش قرار گرفتم 


وقتی شرایط سختی به آدمی تحمیل میشه لونجاست که‌به صبر و استقامتت پی میبری 

نانوا هم جوش شیرین می زند  بیچاره فرهاد

پدربزرگم که فوت کرد بابام و عمو و عمه هام هر ۷ تا بچه بالا سرش بودن بیمارستان بودن پیشش

دکتر ها جوابمون کرده بودن و یه هفته عذاب کشیدیم میدونستیم ها ولی کاری از دستمون برنمیومد هیچکس نفهمید اون یه هفته رو هیچکس نفهمید چی کشیدیم 

من همین شش ماه پیش پدرم رو از دست دادم به بدترين شکل ممکن ضربه روحی و روانی خوردم، پدرم مریضی اندکی داشتن اصلا انتظارش رو نداشتیم. اونروز من زودتر از بقیه أعضا خانواده بیدار شدم ساعت پنج صبح چون باید دانشگاه میرفتم یک شهر دیگ ک دو ساعت راهش بود و صبح زود بیدار میشدم. نگاهش کردم اما از کجا میدونستم دارم به جسم بی جان پدرم نگاه میکنم. تا دانشگاه بودم ب من خبر ندادند تا عصر ک برگشتم خانه فهمیدم چیشده، دکتر گفته بود حوالی ساعت ٤ صبح تمام کرده و..... هرروز زجر میکشم هرروززززز

چقد امضات حرفِ دلِ منه 🥺😭

روحم خستس........................از عمق وجودم احتیاج به معجزه دارم .......ولی..........................................................

دیگه نه صلوات میفرستم نه دعا میکنم نه اسمتو میارم نه باهات حرف میزنم نه برات نامه مینویسم....چرا همه چی یطرفه باشه؟؟؟فقط من صدات کنم؟تو جواب ندی؟این رسمشه؟برو با همون بنده عزیزات که براشون کم نمیذاری.منم یه گوشه این دنیا زندگیمو میکنم تا .......

آره پدر نازنینم که آزارش به مورچه هم نرسیده بود. انقدر درداشو تو خودش میریخت هیچکس هیچی نمیفهمید. کادر بیمارستان میگفتن بهترین و صبورترین مریضمون هستی میگفتن حتی یه بارم صداش بلند نشده🥺 پرستارا صداش میکردن بابا😔

وقتی رفت یه تیکه از قلبمم کنده شد باهاش رفت زیر خاک. و مراحل سخت تر بعدش.

امضا و اثرانگشت که باخواهرم تو سردخونه زدیم، شناسنامه اش که پانچ شد و مهر فوتی زدن رو دادن بهمون😔 و شعر روی سنگ قبرش که خودم انتخاب کردم😭😭😭

پدرجان یاد آن‌ شبها که مارا شمع جان بودی

میان نا امیدی ها چراغ جاودان بودی

برایت زندگانی گر چه یکسر رنج و سختی بود

بنازم همتت بابا، صبور و مهربان بودی😭😭😭😭 واقعا جمله به جمله اش مصداق بابام بود😔

امیدوارم که خدا به پدرت سلامتی بده عزیزم

پسرم تاج سرم😍دخترم‌ مونس و همدمم😍 جونم فداتون قلب های مامان❤❤

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز