۹ماهه ازدواج کردم شوهرم محبت کلامی بهم نمیکنه اصن نگام نمیکنه وقتی خونس همش تو گوشیه شغلشم ماشین باری داره وقتیم باره خیلی کم زنگ میزنه تو رابطه ام من اکثرا باید برم سمتش باورتون میشه حتی یه بغل ساده ام از من دریغ میکنه مریض که میشم میگه باز خودتو نزن زمین با اینکه سعی میکنم همه کارای خونرو خوب انجام بدم باز یه ایرادی در میاره کلا دنبال بهونس لج میکنه باهام خرید خونرو با هزار خواهش و تمنا باید بریم بکنیم جدیدا یه دوماهیم هست وقتایی که خونس میره تعمیر گاه پیش دوستش امروزم مثلا جمعه مردم شوهراشون پیششونه تفریح میکنن منم تنها تو خونه ۵ ماه پیشم پیام زن عموم که میدونم خرابه رو رو گوشیش دیدم با کلی گریه و زاری گفت به خدا چیزی نیس واقعا دیگه نمیکشم هر روز کارمون دعواس شما بگید من چیکارکنم حتی به مامانمم نمیتونم حرف دلمو بگم میترسم استرس بگیره �😪خستم دیگه مثلا ما تازه عروس دومادیم😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.