ب شدت دروغ گو ب هیچ وجه دلش برای بچه هاش نمیسوزه حرف های میزنه بهمون از بچگی فش هایی میده ک تحملش اصلن آسون نیست و خیلی چیز های دیگه ک اینجا نمیشه گفت راضی ب روان شناس رفتن هم نمیشه ب ما میگه شما باید برید روان شناس . خواهرم براش اتگشتر اوردن دو روز بعد انشگترو پس داد فهمید پسره مشکل داره تو تاپیک های قبلم هست الان ب دشت روفته رو روان آبجیم میگه باید بزی مادره پسره داره نفرینت میکنه ..
خواهرم ب شوهرم زنگ زد گفت نمیخام نامزدمو دو روز گذشته فقط پشیمون شدم پسره وسواس داره نمیتونم نتار بیام با وسواس الان زنگ زده ب خانواده پسره ک من مشکلی ندارم باهاتون اونان شوهره منو مقصر میدونن
شما اگه بدونی مادرمن چه موجودیه خدات روشکرمیکنی
یک بار برای همیشه جلوش دربیاین و حرفتونو کوبنده بهش بزنید مراعات حالشم نکنین بالاخره باید ب اشتباهش پی ببره
مقصر دونستنش مهم نیس خواهرت باید خودش به پسره و خانوادش اعلام کنه کاملا واضح خیلیم دید طولانی میشه بگه مادرم موافقه من نیستم وقتی بگه دیگه نمیان شماهم نقش حامیو داشته باشید
منو شوهرم پدر خواهرم از پسش بزنمیایم ب شدت دوروغ گو دو ب هم زن مظلوم نما هم گناهارو گردن بقیه میندازه ب خدا مریضه آدم عادی نیست خودش زده ب مریضی هی میگه فشارم رفته بالا فقط میخاد ما شوهر کنیم بریم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
37 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
