با همسرم ۴ ماهه تو فاصله هستم خونه بابامم کارمون تو دادگاهه ولی هنوز هیچ دادگاهی تشکیل نشده،نه از هم خبر داریم نه پیامی نه زنگی،دیشب دوبار پشت سر هم خوابشو دیدم،یه بار دیدم دور یه میز نشستیم داریم غذا میخوریم برام لقمه میگیره بعد یه سگ اومد دور میز چرخید بعد اومد پیش من صورتشو چسبوند بهم،مثل بید میلرزیدم چون از سگ میترسم ولی نفسمو حبس کرده بودم چیزی نمیگفتم همسرمم سعی داشت از طریق غذا سگو ازم دور کنه،خواب دومم دیدم بیرونم همسرم بی سر و صدا اومد بغلم کرد هیچی نگفتیم همونجوری بغل کرده را رفتیم
سگ که دوست باوفاعه .چون میترسیدی از همون کسی که دورو برته میترسی ولی اون خیرتو میخواد .شوهرت تو این خواب معلومه پشیمون نیست حتی به حرف هیچ کسی گوش نمیده .
شاید توی روند دادگاه رفتن شوهرتون بگه یه شانس دوباره بهم بدین .اون غذایی که میخوردین چی بود؟اینکه شوهرتون میخواسته ب سگ غذابده هم خوبه اگر سگ توی خواب بتون حمله میکرد یا پاچتونامیگرفت دشمن بود اما چون توی خواب باتون رفتار وحشیانه نداشته خوبه ونشون میده یه نفر به نفع شما حرف زده
شاید توی روند دادگاه رفتن شوهرتون بگه یه شانس دوباره بهم بدین .اون غذایی که میخوردین چی بود؟اینکه شو ...
شوهرم برای دور کردن سگ از من غذا رو میداد بهش،میدونست من میترسم چون سگم صورتشو چسبونده بود به صورت شوهرم با احتیاط نونو با لا سرش گرفته بود که از من دور شه