من بعد ازدواجم با خانوادم قطع ارتباط کردم
بابام که یه ادم روانی وحشی خو بود
مادرمم یه ادم تو سری خور و حسود ، هر وقت میومد خونم ازم ایراد میگرفت اینا چیه خریدی اینا چیه پختی یخچالت چرا اینجوریه همش میخواست بگه من بهترینم
زندگیم همه چیش خوب بود و یه ارتباط باریک با خانوادم بود تا پدرم باعث سقط بچم شد 😭تو ۶ ماهگی تیکه ی وجودم ایست قلبی کرد
بعد اون دیگه قطع ارتباط کامل کردم تا بابام مرد
هیچکدوم از مراسماشو نرفتم ولی شوهرم رفت
حالا گیر میده بهم به مامانت زنگ بزن برو پیشش
خودش میره سر میزنه ولی من نه