همش دوهفته درحد چت بودیم میگفت دوست دارم من به مسخره میگرفتم
(دوشهر جداییم تقریبا یک ساعت راهه)
شهر اونا شهریه که خالم اونجاس
خالم گفت خاستگار داری شرایطش خیلی خوبه
حالا که اسم و فامیلش گفت فهمیدم خودشه
اینم بگم تو این دو هفته پسره زیاد به دلم ننشست
با اینکه قیافه و هیکل خوبی داره
قدشم ۱۸۶از منم خیلی بلند تره(خودم۱۶۰)
الانم احوال پرسی کرده جوابشو ندادم میخواسته ببینه نظرم چیه
جواب رد دادم اما خالم بهشون نگفته
ازطرفیم همه میگن شرایط خوبه بزار بیان حرف بزنن
اینم میدونم اگه بیان شرایطش چون خوبه وسوسه میشم قبول میکنم
از طرفیم من دارم درس میخونم(با ادامه تحصیل مشکلی ندارن)
من۱۹ و اون۲۴یا۲۵سالشه
حالا شرایطش زیر میگم
مغازه وسایل برقی داره
درامدش تقریبا۳۵تا۴۰تومنه
دانشگاه میره ولی فقط برا مدرکش
خونه زمین داره کم کم میخواد بسازه
ماشینش تیباس
تک پسره و دوتا خواهر داره ازدواج کردن خودش بچه اخره
اینم بگم تا دوسال مشکلی ندارن عقد بمونیم(ولی نامزدی نه)
تروخدا اگه میخونین جواب بدین کسی ندارم راهنمایی کنه
همش احساس میکنم خانوادم میخوان منو از سرشون باز کنن واسه همین میگن خوبه