دو سه شب پیش زنگ زد شرایط پسرشو گفت
بهم نمیخوردیم رد کردم
ولی باز اصرار کرد به مامانم که عکس دخترتونو برام بفرستین به پسرم نشون بدم
من مخالفت کردم چون از این کارا خوشم نمیاد
نمیشه اعتماد کرد ممکنه عکسمو پخش کنن
همونجا هم مامانم محترمانه گفت دخترم مخالفت کرده
بعد دو سه روز زنگ زده که شما چرا عکس دخترتونو نفرستادین؟!
مامانم گفت خدمتتون عرض کردم دخترم موافق نیست و شرایط اقازاده به دختر خانم من نمیخوره
۱۴ سال اختلاف سن دارن
باز یک ساعت حرف زد
اون خوی جنگجویانه منو فعال کرد اگر جلو دستم بود یکی میزدمش
اه