2777
2789

وقتی وارد اجتماع میشی از یه سنی 

همش احساس میکنی از بقیه عقبی

و اصلا نمیدونی از کجا شروع کنی


من خودم ادم اصلا حسودی نیستم واقعا 

ارزوی پیشرفت بقیه رو هم دارم 

اما راه صد ساله رو در نظرم اینکه نمیتونم یه شبه برم برام عذابه

مثلا اون روز یه فامیل دور خیلیی پولدار داشتیم 

که باباش چند تا شرکت دارن و خودشونم کار میکنن برای خودشون و خیلی خاکین

اما یه چند سالی از من بزرگترن 

من فالوشون داشتم قبلا(اینستامو پاک کردم) 

و تو مراسما نسبت ب بقیه دخترای فامیل گرم تر 

سلام علیک میکنیم و تبریک و تولد و … 

اما نمیدونم من همیشه اینطوریم ک چقدر خب باید تلاش کرد 

رسید ب اون جایگاهی ک باید؟

کل فامیل خیلیی ب اونا احترام میذارن 

حالا بخاطر منافع خودشون یا هرچی

اما در کل فامیلای مام تعجب کردن ک من با اونا دوستم 

و من نمیخوام اون جلوه خوبی ک نشون میدم تو فامیل بخاطر ارتباط با اونا باشه 

اینکه دارم تایپ میکنم صرفا حتی نمیدونم چی تو مغزمه 

و درست نمیتونم ب قلم بیارم 

اما دنبال ی جایگاهی ام برای خودم 

و نمیدونم مسیر زندگیمو چطور پیش ببرم.

او تند خو نبود،آنها از سمت شکسته اش به او نزدیک میشدند.

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

طبیعیه وقتی حسادت میکنی که از خودت راضی نباشی

خب من یه ادمیم که تو شهر کوچیک زندگی میکنم 🤦🏻‍♀️

و تمام تلاشم اینه درس بخونم اینده خودمو مدیریت کنم 

صرفا کل زندگیم باشگاه و درس و … اس

یجورایی زندگی شاد و مفرح بقیه تو ذهنمه 

برای مثال 

تولد یکی از اون دخترا چند هفته اینده اس 

من گاهی با خودم فکر میکنم خب تبریک بگم؟ 

اگ تبریک بگم فکر نکنن من خودمو چسبوندم به اونا ؟

یا یه تبریکه مینا چرا برا خودت بزرگشون کردی؟


یه همچین افکاری تو ذهنمه

و از این اذیتم ک خب چرا باید تو ذهنم باشه تو این گیر و دار

او تند خو نبود،آنها از سمت شکسته اش به او نزدیک میشدند.
چی باعث شده کم بیارم . .تو اجتماع حس میکنم خیلی زشتم ؛ چون صورتم قبلا جوش داشته

اینو من تجربه کردم 

من سال ۱۴۰۱

جوشای وحشتناکی میزدم

که جاش همچنان هست

اون سال ها دخترا همه صورتا صاففف

و حس واقعا بدی میداد بم 🤦🏻‍♀️

همجنان این حسو دارم

او تند خو نبود،آنها از سمت شکسته اش به او نزدیک میشدند.
میدونی احساس تورو با پوست و گوشت و استخون تجربه و درک کردم. یعنی حتی این قسمت که نمیدونی اسم احساست ...

و بعدش اسمی پیدا کردید براش؟ 

اگر امکانش هست 

دوتا پیام بالاییمو بخونید 🤍

او تند خو نبود،آنها از سمت شکسته اش به او نزدیک میشدند.
الان كه داشتم تاپيكت و ميخوندم سيصد صفحه برات حرف دارم ميرم بيرون شب حتما خلاصه ميگم تجربه هاي خودمو ...

مرسی عزیزدلم 

واقعا شب منتظرت میمونم 🤍🥲

او تند خو نبود،آنها از سمت شکسته اش به او نزدیک میشدند.
و بعدش اسمی پیدا کردید براش؟ اگر امکانش هست دوتا پیام بالاییمو بخونید 🤍

نه راستش. یه احساس ازار دهنده کم بودنه. مثل یه تیغ کوچیک تو دستت که نمیتونی پیداش کنی و از شرش خلاص شی نمیتونی هم بیخیالش بشی. ولی خب بعد یه مدت محو شد برام. 

نه راستش. یه احساس ازار دهنده کم بودنه. مثل یه تیغ کوچیک تو دستت که نمیتونی پیداش کنی و از شرش خلاص ...

من حقیقتا ادم حسودی نیستم 🤦🏻‍♀️

اما اینکه ب چشم بقیه بیام 

صرفا بخاطر اینکه کنار یکی دیگه ام 

این حالمو بد میکنه

و نسبت ب اون افراد تو فکر میرم

او تند خو نبود،آنها از سمت شکسته اش به او نزدیک میشدند.
خب من یه ادمیم که تو شهر کوچیک زندگی میکنم 🤦🏻‍♀️و تمام تلاشم اینه درس بخونم اینده خودمو مدیریت کنم ...

فقط تبریکتو بگو. خودت رو با فکر کردن زیاد ازار نده. افکارت خیلی شبیه منه. ولی من یه مدته فهمیدم ازار دادن خودم مسخرست. اگر بخوام به کسی تبریک بگم میگم . بقیه ممکنه سوتفاهم بشه براشون؟ خب بشه چیکار ازم برمیاد؟ من حسن نیت خودم رو ثابت کردم به خودم و کار خوب خودم رو که به نظرم بهترین کاره میکنم بقیش رو دیگه همونطور که هست میپذیرم. اگر برای نزدیکانم سوتفاهم بشه براشون توضیح میدم و اگر برای اشنا های دور سوتفاهم بشه رهاشون میکنم. میخوام بگم خودت رو با افکار مختلف ازاد نده. هیچ وقت نمیتونی کاری بکنی و ادمی بشی که به نظر همه خوبه. خودت رو بپذیر و کاری که به نظرت درسته بکن اینجوری هیچ پشیمونی نداری تو اینده

اینو من تجربه کردم من سال ۱۴۰۱جوشای وحشتناکی میزدمکه جاش همچنان هستاون سال ها دخترا همه صورتا صافففو ...

ای کاملا درکت میکنم. منم یه تایمی اضافه وزن داشتم و الان همش حس میکنم چاقم با اینکه لاغر کردم

فقط تبریکتو بگو. خودت رو با فکر کردن زیاد ازار نده. افکارت خیلی شبیه منه. ولی من یه مدته فهمیدم ازار ...

دقیقا این قضایا برام اثبات شده ها 

اونام بیشعور نیستن بخوان بد فکر کنن 

اما دو سه روزه 

تمام رفتارام باهاشون تو دیدمه 

مثلا یبار ۱۴۰۱ دیدمشون

یبار ۱۴۰۲

یبارم امسال

کل اونا اومد تو ذهنم 

درصورتی ک شاید اونا اصن منو یادشون نباشه 🤦🏻‍♀️

و یجورایی واقعا دارم خودمو ازار میدم

چون من چیز خاصی نگفتم 😕

حتی الانم ازینکه خودمو ایتطوری جلوه میدم اعصابم خورد شده😂

مرسی ازینکه وقتتو میزاری و اینارو میخونی❤️

او تند خو نبود،آنها از سمت شکسته اش به او نزدیک میشدند.
من حقیقتا ادم حسودی نیستم 🤦🏻‍♀️اما اینکه ب چشم بقیه بیام صرفا بخاطر اینکه کنار یکی دیگه ام این حال ...

اصلا نمیگم حسودیه. میفهمم حست رو این رو بهش نمیگن حسودی. فقط میخوای برای چیزی که هستی دیده بشی نه مثل شخصیت فرعی داستان یکی دیگه. ببین اینجور وقتا با خودت فکر کن طرف برات عزیزه؟ دوست خوبیه؟ میخوای باهاش باشی؟ اگر جوابت اره ست دیگه بیشتر از این فکر نکن و کاری که دوست داری رو انجام بده. اگر جوابت نه هست خب چه لزومی داره با ادامه دادن رابطتت با اونا خودت رو اذیت کنی؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز