2777
2789

من به خواهر شوهرم قهرم بعد امروز اومده بود خونه ننش شوهرم می‌خواست بچه‌مو ببره پایین خونه مامانش نذاشتم ببره چون خواهر شوهرمم اونجا بود

شوهرم ناراحت شد ولی مهم نیست برام 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نکبت از من خوشش نمیاد اما بچه رو میچلونه بیشعور

اونم از رو حرص تو انجام میده 

من یه دوره ی زیادی مامانم و عمه ام مشکل داشتن اون موقع من خیلی بچه بودم منو میبردن بیرون برام عروسک و خوراکی اینا میخریدن بعد کنارش از مامانمم بد میگفتن 

ینی یجوری شده بود من مامانم سر کوچیکترین چیزی که منو دعوا میکرد سرش داد میزدم گریه میکردم که برم پیش عمه ام تو باور بچگی خودم به این رسیده بودم که مامانم دوسم نداره ولی عمه ام خیلی دوسم داره 

تااینکه یه روز نمیدونم چجوری خالم فهمید دیگه نذاشتن منو ببرن اوایل خیلی گریه کردم بعد که بزرگتر شدم فهمیدم چه گندی داشتن تو زندگیم میزدن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز