همیشه منتظر بودم داداشم بگه میخوام ازدواج کنم خیلی دوسش داریم و آیندش خیلی برامون مهمه تا اینکه یمدت متوجه شدیم که از دختر پسرعموم خوشش میاد و اینجا بود ک خشکم زد آخه چرا اون؟
خانواده درستی نیستن زن پسرعموم از اون سلیطه هاست و از لحاظ اخلاقی هم خیلی مورد داره از اوناست ک یکبار ببینی متوجه ذات پلیدش میشی از وقتی فهمیدم خیلی ناراحتم. به داداشم گفتم مگه فراموش کردی اونا چجور خونواده ای هستن داداشم میگه آره میدونم مامانش فلانه اما مگه دخترش هم حتما مثل مامانشه؟ بخدا دخترش هم مثل مادرشه ما خونمون نزدیکه بیشتر وقتا میبینیم همو خونه پدرم و اصلا خوشم از دختره نیومد از اوناست ک فقط ادا درمیاره و میخواد خودشو خوب جلوه بده حتی پسرداییم ب دخترداییم گفته ک فلانی(دخترپسرعموم) همش پیام میداد بهم و خیلی پرروعه دختر داییم هم بمن گفت و خلاصه حرفای خوبی پشت سرش نمیگن بخدا فکر نکنید تهمته و ممکنه حرفای پشت سرش دروغ باشه. بیچاره پسرعموم هم خیلی عذاب کشید بخاطر زنش
من از خدامه داداشم ازدواج کنه خوشبخت بشه اما با یه دختر خوب ک خانواده درستی داشته باشه
داداشم گفته من یمدت باهاش درارتباطم تا شناخت کافی بدست بیارم اما این دختره با مادر پلیدش میتونن داداشمو دور بزنن و داداشم خامشون بشه
راهنمایی کنید چطوری داداشمو قانع کنم ک اون مناسب تو نیست.؟ نمیخوام داداشم ناراحت بشه از دستم