شوهر منم قبل از من یه دختری رو خیلی میخواست با هم دوست بودن بعد بابای دختره میاد در خونه پدرشوهرم دعوا میکنه میگه به پسرت بگو دیگه سمت دختر من نیا دختره هم کم کم سرد میشه و رابطشون کات میشه،،، شوهرم که با من ازدواج کرد خواهرشوهرم گفت شوهره فلانی(دوست دختر شوهرم) خیلی دختره رو میزنه،،،شوهرم قبلش داشت میخندید و شاد بود یهو انگار پتک بکوبن تو سرش شوکه شد سرشو کرد پایین اصلا حرف نزد تا چند مدت