طلاق سخته عقدم نمیسازیم با هم

😑😐 دیگه الان همینا کمه؟

عزیزم حالت خوبه؟ فکر نکنم شما جدا بشی

من یه شخصیت خوشحال شوخ طبع بودم به حاطر قهرهای این ودعوا سرچیزای بیخود کلا عوض شدم الان ازهمه بدم میاد وبه خاطر این هیچ جا نمیرم

موفق باشی با این مرد

وابسته نیستی عادت کردی بهش انسان همیشه همینه اگ جدا بشی به مرور چنان یادت میره که انگار نبوده همین حالا شرش رو بکن

وابسته شدی به همون دو روز خوب بودنش

گفتم تو نظر قبلیمم این ادما دستکاری روانیت میکنن تا ابد هم همینن و این یه روز خوب بودنه اون بدیاشو برات کمرنگ میکنه

چند وقت دیگه یه جوری میشی که حاضری هر چی گفت گوش بدی تا رضایتشو بدست بیاری و باهات خوب باشه مغزت شرطی میشه.. بنظرم خودت برو مشاور تا بتونی عزت نفستو بدست بیاری و از این ادم دل بکنی.

خوب فکر کن بحث بقیه‌ی عمرته… ببین واقعا دلت میخواد از این ادم بچه‌ای داشته باشی؟ و پس فردا جلو بچه‌ت خورد بشی و کتک بخوری و اونموقع بگی چرا طلاق نگرفتم.

این ادم مریضت میکنه.

فقط بگم این ادمای مودی که کم هم نیستن بعد به خاطر نارضایتی خیانت میکنن دست بزن فهش چیزا دیگ کلا هی میری جلو چیزای جدید میبینی چون تو باهاش مخالفت کنی  به خودش حق میده هرجور دلش خواست باهات رفتار کنه براهمین میگم فکر خودت باش شخصیتت تنهاییات چون بعدخیلی تنها میشه پس همین الان فکری بکن  نترس از ابرو حرف مرذم چون بعدا مردم از بدبختیات خوشحال میشن راه برگشتت بسته میشه

خودت برو مشاوره کم کم عزت نفستو بهت برمیگردونه 

طبق حرفات با این ادم اینده‌ای نداری

خب نمون عزیز من

مگه چندبار دیگه قراره به این دنیا بیای و زندگی کنی؟

چندبار فرصت زیستن داری؟ میخوای ۵۰ ۶۰ سال ایندتو حروم این ادم کنی

چرا واقعا

من دوتا بچه دارم الان که ۳۰ رو رد کردم میفهمم چقدر احمق بودم تمومش نکردم الان عذاب میکشم ولی دیگ فقط ادامه میدهم زندگی نمیکنم بعدا پای بچه میاد وسط وقتی کامل پشیمون شدی همون بچه هات پاهات رو میبندن مجبوری  بمونی بچه هات هم عذاب میکشن چون اینا ادمای غیر نرمالی هستن 

همسرت از گذشته یه مشکلی داره درون خودش

اون کمبود محبت شدید داره

و زیادی مغرور و لجبازه

میشه اینارو حل کرد

میدونم ازش زده شدی

اما اگه هنوزم یذره از ته دلت دوسش داری یه شانس دوباره بهش بده

بهش خیلی محبت کن

باهاش صحبت کن

با آرامش کامل

ببین چه نتیجه ای میگیری

این مشکلات به مرور قابل حل شدنه

به شرطی که بتونی صبور باشی

اون نیاز به یکی داره که حالشو خیلی خوب کنه

اون خلاء رو براش پر کنه

بزار بهت اعتماد کنه

عزیزم اگه حسی بهش نداری و دوسش نداری همین الان تمومش کن خیلی بهتره منم خواستگار داشتم نزدیک بود دیگه نامزدی عقد اینا انجام بشه ولی وقتی یه لحظه فک کردم چون بهش حسی نداشتم تمومش کردم به خانوادم گفتم خانوادمم گفتن باشه فامیلامون گفتن والا چ جه جرعتی چه خوب که قبل از اینکه یه زندگی تشکیل بده با مردی که بهش علاقه نداره و دو سه تا بچه بیار همین الان اعتراف کرد که نمیخوامش 

پس خودتو دست کم نگیر اگه نمیخوای باهاش ادامه بدی حتی اگه یک ثانیه این فکرو با خودت کردی تمومش کن چرا که بعدهاا هیچی درست نمیشه نگی مرد باهاش ازدواج کنم تغییر میکنه اصلاااا تغییری نمیکنن بدترم میشن من موقعی که خواستگارمو با اینکه جهیزیه هم خریده بودم خراب کردم شب نامزدیمو بعدش یه خواستگار اومد واسم که الان عاشقشم و عاشقمه خیلی همو دوس داریم الانم شوهرمه خداروشکر😁