وقتی که خیلی خونمون شلوغ بود
من درس داشتم
بعد یه نفری که خیلی برام عزیزه گفت برو فلان جا از فلانی کلید خونه مو بگیر برو خونه ی من درس بخون (خودش توی شهر خودش نبود و حالا حالاها برنمیگشت)
برای من خیلی با ارزش بود که انقدر بهم اعتماد داشت و خونه شو داد بهم