بچه ها من ۳۲ سالمه ۷ سال با ی آقایی عقد بودیم اینقد سرکار نمیرفت فحش میداد دست ب زن داشت عروسی نمیگرفت بریم سر زندگیمون مجبور شدم طلاق بگیرم بعد اون ۴ سال با ی آقایی دوست شدم آخر بهم گفت دوستت نداشتم برای فراموشی زنم باهات بودم دنیا برام ب آخر رسیده دوست دارم بمیرم یا ازدواج کنم از این وضع در بیام مغزم دیگ جا نداره حداقل ی بچه بیارم دلم خوش شه چکار کنم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
۷ سال با یکی عقد بودی رفتی با یه مرد زن دار دوست شدی
یا نه ۷ سال عقد بودی جدا شدی اول بعد رفتی با یه مرد زن دار دوست شدی ؟
و اگه الان مجردی چجوری بچه بیاری اصن نفهمیدم
«بارالها…از كوي تو بيرون نشود پاي خيالم،نكند فرق به حالم ....چه براني، چه بخواني…چه به اوجم برساني،چه به خاكم بكشاني…نه من آنم كه برنجم،نه تو آني كه براني..نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم،نه تو آني كه گدا را ننوازي به نگاهي...در اگر باز نگردد…نروم باز به جايي،پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي ...كس به غير از تو نخواهم،چه بخواهي چه نخواهي...باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی...❤️🩹»