نامزدم توی خانواده آرومی بزرگ شده من توی خونه ای بودم که همش بحث و دعوا و اعصاب خوردی بوده صبور نیستم اصلا اعصابم زود خورد میشه ۷ تومن یکی پولشو خورد الانم واقعا توی شرایط مناسبی نیست از لحاظ کاری تحت فشاره گفتم شماره رو بده گفت آروم باش اشکال نداره دیگه تموم شد رفت ولی معلوم بود خیلی ناراحته یجوری شماره اون کسی که پول رو گرفت و بلاک کرده رو پیدا کردم ساعت ۶ و نیم صبح زنگ زدم بهش فکر میکرد مشتریشم با صدای خواب آلود اول شروع کردم داد و هوار گفتم یه کاری نکن من عصبی بشم بیام سراغت و کلی حرف زدم به طرف گفت خانم من که کاری نکردم گفتم تو دیروز ۷ تومن نیومد به حسابت؟اول گفت نه ۳ بار داد زدم گفت آره گفتم تو چکار کردی؟گفت هیچی داد زدم دوباره گفت آره و جریان رو تعریف کرد دقیقا حرف نامزدم بود دو تا تهدید کردم گفتم برمیگردونی پولو یا میدونم چطور بر گردونم پولو و قطع که کردم شماره کارت رو فرستادم فیش فرستاد که همون پول رو برگردونده به حساب نامزدم
یه لحظه از خودم ترسیدم واقعا نامزدم نرفت همچین کاری بکنه من انجام دادم قشنگ حس کردم شبیه بابام شدم حالت جدی و بد اخلاقی رو گرفتم به خودم یه لحظه