سال ها پیش توی روستای ما یه مرد خوشتیپ و جذاب بود که همه دخترا عاشقش بودن یه روز یه زن از این پسر خیلی خوشش میاد و میگه باید بیای دختر منو بگیری دخترشم چاق و زشته بود مرده لج کرده بود که نمیگیرم دختر تورو زنه هم جادرگر بوده نمیدونم چجوری جادو و حمل میکنه پسرا بعد مدتی دیوانه میشه و دچار عقب ماندگی ذهنی میشه
الان اون مرده نزدیکه چهل سالشه و هیچ زنی هم نگرفته 🥲💔