سال اول کنکورم پرستاری قبول شدم همه خونمون بودن داشتم به بقیه میگفتم یهو داداشم که اون موقع ۸ سالش بود با صدای بلند داد زد فکر کردی من غیرتم اجازه میده پرستار شی بری واسه مرد غریبه ها آمپول بزنی ببینیشون؟!
طوری داد میزد رگ گردنش باد کرده بود😂😂
یه بارم کلاس چهارم بود رفتم مدرسه دنبالش اومدم بیرون کیفشو برداره بیاد یهو داشت با چند تا همکلاسی هاش دعوا میکردن یقشو پاره کرده بودن اونم با پا زده بود زیر میز چرا؟ چون هم کلاسی هاش به آقا گفته بودن چه خواهر خوشگلی داری😂😂❤❤