وقتی تازه عقد کرده بودم
به من می گفت خانواده شوهرم برام کم گذاشتن
برای یلدا برام فقط لباس ومیوه آوردن
یا ما عقد بیرون نمی رفتیم (این جلو شوهرش گفت ) شوهرشم گفت اون موقع اوضاع مالیمون خوب نبود درحالی که الان اوضاعشون خوبه وهمه کاری می کنند
یا ما که می خواستیم خونه بسازیم هی می گفت خونه ی ما خوب نیست
از اینجور آدما بدم میاد آدم چشم ودل سیری نیست
حداقل اگه تو دلشه به زبون نیاره
جاری های شمام همین طورین!؟
فوق العاده حسوده
نه والا
ماهه
اهل دردو دل باهم نیستیم
من جاری بزرگم یادم نیست هیچ وقت درمورد مراسمات وبقیه چیزا براش حرف زده باشم .بنظرم با گفتن اینا فقط خودم کوچک می کنم
اون ۱۵سال قبل من ازدواج کرده بود
نه
من از اینا عقده ای ترش دارم
یکی شون بله
از همه بد میگفتن
منم شرایطم خاص بود هیچی نمیگفتم
بعد یه مدت یهو به خودم اومدم و نذاشتم بدگویی کنن
شدن دشمن من
که اینم بعد ۲ سال حل شد
ولی جاری جدیدم خیلی خوبن و اگاه هستن
باهم خوبیم؛گفته چه بلاها سرش اوردن منم رو درد و دل برداشت کردم نه حسودی؛جاری هم درده آدمه.
اره رو بهش نده از من گیس سفید بشنو این حرفاش اینجوری میگه پس فردا میشه متلک جگرسوز
یه جاریم اینجوریه در حالیکه وضعشون خوبه. همش ناله میکنه نداریم نداریم.
اما اونیکی که وضعشون متوسطه هیچ وقت ناله نمیکنه
جاری ندارم
احساس کردم شما تازه عقدی یه کمی طرف خوانواده همسرت هستی وگرنه ایشون چیز بدی نگفته فقط گلایه کرده و این به این معنا نیست که چشم و دل سیر نیست
جاری های منم همینن
چون اوائل ازدواج بهشون سخت گذشته یا سن شون کمتر از منه
فکر می کنن هیچ کاری نباید برا من بکنن
