دیروز یه جا صف کشیده بودن برا امضا از روزبه بمانی، بی اغراق ۲۰۰-۳۰۰ نفر تو صف بودن. من رفتم دوباره ۲ ساعت بودم اتفاقی از همونجا رد شدم دیدم هنوز یه عده تو صفن
فقط به امید این زنده ام که روزی درمان سی پی بیاد❤️ که منم نشستن و راه رفتنه پسره کوچولوم فرشته ی بی بالم و ببینم❤️ پسرم با تو، تو این جاده ها بدون امیدم میتونم زندگی کنم🫂
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من اصلا فازشون رو متوجه نمی شم من چندسال پیش رفته بودم یه ارگانی داخل آسانسور که رفتم علی دایی بهمراه دوتا گولاخ که فک کنم بادیگارداش بودن داخل آسانسور بودن انقد چپ چپ نگاه کرد که نگو یکی نیست به اینا بفهمونه همه از یه آب و گل هستیم