2777
2789

برادر شوهرم ۱۲ سالشه الان اومده خونه ما 

بعد برداشت گفت که با آرمان(شوهرم) یوار ماشین بودیم ی دختره هی نگاش نیکرد چشمک میزد ارمان هم برداشت بمن گفت حیف زن دارم وگرنه میگا....دمت 

خیلی ناراحت شدم 

حالا ک اینطوره قرار بود دوستم با دوتا پسر بره باغ عرق بخورن گف بیا باهم بریم نیای منم نمیرم من ب شوهرم گفتم اینطوری گفته گف نه  اینا حالا ک اینطوره منم باهاشون میرم باغ عرقم میخورم ک دیگ گه بخوره زیر زیرکی ازین کارا بکنه بعد فازاشو برامن بیاره 

 i عشق آرمان مامانه رومیسا 💜

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792