من دیشب اومدم پشت بام خونه مون[۴ طبقه ] انباری هست اونجا خوابیدم همسرم یکی دوبار در زد باز نکردم رفت راحت گرفت خوابید داخل خونه . بی غیرتی رو کامل احساس کردم درش
تصمیم دارم برم یک هفته یک شهر دیگه نگم بهش نمیدونم کجا برم
نه هیچوقت اگه قصدم جدی نباشه این کارو نمیکنم ببخشیدا ولی دیوونگی محضه ! من به شوهرم میگم وسابل که مال منه خونه هم مهرمه شما یه چمدون لباس برات میمونه با یه پتو که عمه جونت داده بردار خوش اومدی
بعد صدجور تهمت بهت بزنه ؟ چجور میخوای ثابت کنی که کاری نکردی
چ دلو جراتی داری تو که شبو اونجا خابیدی
بچگانه تصمیم نگیر
مردا اکثرا این مدلین
اگر فکر می کنی مثل رمان ها و فیلم ها میاد پشت در انباری التماس و گریه سخت در اشتباهی
یک هفته بری هم فقط یک حرکت بچگانس
یاد بگیر و باور کن اونجا خونه توعه پس بشین تو خونت هی قهر نرو اینور اونور
من یادم میاد اوایل ازدواج یه مرتبه با شوهرم دعوا کردم برم از خونه بیرون
وسایل جمع کردم رفتم جلو در گفتم واا چرا من آواره شم
برگشتم خونه نشستم گفتم هیچ جا نمیرم اینجا خونه منه
توام چند ساعت از خونه برو بیرون نبینمت حوصلت و ندارم
خب اومده در زده وا نکردی چیکار می‌کرد دم در پشت بوم میخوابید؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
