خانوما کی آموزشگاه آرایشگری طرف قرار داد رفته

مگه هرکسی استخواناش سیاه بشه بی پوله و شوهرش معتاده من بخاطر مصرف پودر چاقی اینجوری شدم دلم خواسته برم خونه مادرم چون بعد ظهر رفتم سه ساعت نشستم بی پولم؟ خواهرام هزارتا کار دارن ک نمیان دانشگاه دارن درس دارن باشگاه دارن کلاس دارن دست از سرم بردارید لطفا من هزار بار توا اون تاپیک نفرین شده گفتم من برا غذا نمیرم اونجا فقط سه شب بود ک موندم برا شام بخاطر دامادمون پدرم نگهمون داشت همه ی کارا رو منو خواهرم کردیم و درضمن مادر من دردش اینه ک دلش میخواد بقیه همش براش کار کنن خودش بشینه دوتا خواهرم کار میکنن بس نیست من چرا کار کنم دیگه هرچی هم بحث جوابتو نمیدم خدانگهدار 

و اینکه گفتی من بکن از غذای پیرزن نیستم اصلا بتو چه ربطی داره مادربزرگ من برا سفره داری و مهمون داری معروفه تو روستاشون مثه شما خسیس نیست شما چون خودت مهمون راه نمیدی خونت کسی  خودتم مادربزرگت خسیسه لابذ تو عمرت ی غذا از خونش نخوردی اینجوری فکر کردی ما اینجوری هستیم ما ی منطقه ای هستیم ک معروفیم ب مهمون نواز بودن برو راجع ب کرد ها بپرس بینم چی بهت میگن 

من خودمم هروقت مادربزرگم بیاد شهر دعوتش میکنم براشم سنگ تموم میزارم ما ازین حرفا نداریم مادرمم مدتیع اینجوری شده خسیس شده وگرنه اصلا آدمی نیست ک بدش بیاد کسی از خونش غذا بخوره من خودم هرکسی بیاد خونه ام هرررررچی تو یخچال داشته باشم میزارم جلوش چون دلم بزرگه!!! 

درضمن امروز مادرم ب خواهرم گفته بود الکی اینجوری کردم که بره ب خونه اش برسه شوهرش باز بهونه دستش نیوفته بگه خونه نمیاد حالا دقت آروم گرفت ؟

نمی‌دونم چرا شماها تا اسم پیرزن بیاد فکر میکنید همه پیرزنا خسیسن و بی پول و بدبخت مادربزرگ من یه سوله بزرگ گاوداری داره هزارتا نوکر و خدمتکار جلوش خمو راست میشن هروقت هرکسی بره خونش بدون لبنیات محلی برنمی‌گرده هرچند شماها ندیدید ازین چیزا مهمون ندیدید مهمون داری نکردید حق دارید دست خودتون نیست 

اره دارم این چه حرفیه میزنی مگه هرکسی چیزی برا خوردن نداشته باشه می‌ره خونه پدرش سر بزنه😐😐😐😐 عجبا واقعا نمی‌دونم تو کله تون چی می‌گذره نیازی ب مهارت ندارم چون شوهرم هرچی که بخوام برام فراهم می‌کنه نیاز ندارم خودم برم کار کنم هروقت خواستم طلاق بگیرم میام ازت مشورت میگیرم ک چه مهارتی یاد بگیرم 

بنظرم بهزیستی برا تو مناسب تره چون انقد بی پول و بی نوایی تو عمرت مهمون خونت دعوت نکردی و فکرشم نمیکنی ی غذا بپذی ی مهمون ازش بخوره 

خب چه ربطی داره آخه من اون شب از ساعت ۹ اونجا بودم گشته ام هم نبوده چون عدسی دوس داشتم اینو گفتم چقد عجیبی تو 

ن بنظرم شماره کارتتو بده یکم صدقه بهت بدم آروم بگیری 

و میتونم حدس بزنم از چه قومی هستی ک انقد هم نوع دوستی و محبت برات عجیبه چون اونام دقیقا اینجوری هستن بی خیرو شر

بعدم همین تاپیکت داد میزنع چقد وضع مالیت بده ک رفتی دنبال کار بمیرم برات 

اینو بدون ک تو اول تیکه انداختن و چرتو پرت گفتنو شروع کردی 

بی نوای بی پول