چن روزه باهاش قهرم درحد صحبت روزمره و کوتاه انتظار داره با اخراقای گندشو بی احترامیاش مثه پروانه دورش یگردم امروز با هم رفته بودیم بازار رفتم تو مغازه لباس بگیرم با فروشنده اقا بگو بخند کردم یهو با عصبانیت رفت بیرون صدام زد گفت زهر مارم برات نمیخرم و خلاصه تا خوده خونه فحش میداد میگفت مگه من حمالتم که پولامو خرج میکنی حتی با مشت زد تو کمرم میگم شاید دلیلش کمبود محبت از طرف من وحسادت بوده یا چیز دیگه ایه