من خرداد پارسال خواب دیدم سر قبر بابامم
و در اخر خوابم روح بابام دیدم که بهم لبخند زد میخواست چیزی بگه که از خواب پریدم چند روز بعدش پدرم یه دلایل شخصی میره زندان من چند روز پیش خواب دیدم مامانم از بیرون مثل اینکه مهمونی میاد میخوابه من و خالم هام میریم بیرون وقتی بر میگردیم مامان من تو خواب فوت شده بوده من تو خوابم همش گریه میکردم خاطراتی که دقیقه چند روز قبلش با مامانم داشتم مرور میکردم یعنی مرگ مامانم مربوط به اخیره
دلیل مرگشم تو خوابم از دختر خالم پرسیدم مربوط به آب هوا بود نمیدونم گاز بود یا چی یه نفر دومی هم مرده بود میدونم مرد بود بابام نبود هرچی فکر میکنم یادم نمیاد دقیقا کی بود فقط یادم میاد مامانم تو خوابم به دلیلی که مربوط به هواست تنفسه فوت میکنه تو خوابم گفتم تو دلم دیگه یتیم شدم فقط بابام مونده که زندانه
عمه هام خبر دادن بابام مرخصی گرفته قراره فردا پس فردا بیاد اما دوباره میره 2 ماه بعد به کلی آزاد میشه
موضوعی که هست اینه که من خواب مرگ 3 تا از عزیزانم دیدم و هر سه بعد چند روز و یا ماه مرده ان حتی ک یکیشون دلیل مرگشونم میدونستم همین خواب بابام همش حس میکنم بخاطر یه دعوا تو زندانه حتی خودشم میگفت میترسم برگردم زندان حس میکنم یه چیزی میشه
اصلا جهت دروغ گویی توجه جلب کردن نیست کمک میخوام نمیدونم چیکار کنم
