من بابام بدلیجاتی داره
تا حالا هر چی فروشنده داشتیم جز یکیشون که بلانسبت دزد بود
همشونننن خانوممم بودن واقن
هنوزم با مامانم دوستن
اصلا خیلی حرفشون خنده داره
یعنی یه آتویی ازت بگیرن و بعد محبورت کنن که باهاشون بری خونه وگرن ابروتو میبرن.
گیریم که کل شهر این عقایدا داشته باشن خب منم آدمم تا کی نگاه درکنم کسی بیاد و منوبگیزه اصلا بدرک میخوام تا صدسال سیاه نگیره من دوست دارم برم توجامعه کاری انجام بدم و مفید باشم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
